گل پسرمون آقا صــدراگل پسرمون آقا صــدرا، تا این لحظه: 9 سال و 1 ماه و 18 روز سن داره

نی نی جون ما

عزیز دل مامان و بابا

پسرگلم نمیدونی من وبابا چقدر هیجان داشتیم تا وقتی که خانم دکتر به من گفت بچه ات پسره و من انقدر خوشحال شدم که خدا تو رو به ما داده و از ته دل ذوق میکردم ووقتی از در اتاق بیرون اومدم تحمل نکردم تا به بابا نزدیک بشم و همون لحظه بابا مهدی هم سرپا منتظر من بود ومنم از دور با لب خونی بهش گفتم بچمون پسسسره۰هیچ وقت این لحظه ها رو فراموش نمیکنم و از خدا میخام که تو سلامت به دنیا بیای و تو رو تو آغوشم بگیرم و از بودنت لذت ببرم عزیزم۰
7 آبان 1393

انتخاب اسم پسرمون

خدمت نی نی جون خودمون عرض کنم که مامان جان و بابا جان تکلیفشون روشن شد، باید حسابی بگردیم تا یه اسم پسر قشنگ و زیبا برات پیدا کنیم، خوب عزیزم خودت چی دوست داری؟         ...
7 آبان 1393

بلاخره معلوم شد ...

بلاخره امروز متوجه شدیم که خدا بهمون یه آقا پسر کاکل زری داده. مامان جان به همراه بابا جان امروز رفتن پیش خانم دکتر تا ببینن نی نی جونشون دختره یا پسره؟ که بهمون گفت خداجون مهربون بهمون یه پسر خوشکل و مامانی داده.     از اون لحظه ای که فهمیدیم به حس زیبای مادر شدن و پدرشدن بیشتر نزدیک شدیم. راستی دکترا میگن تو این مرحله نی نیا میتونن صداها رو بشنون، پس مامان جون و باباجون بهت میگن: خیلی خیلی دوست داریم نی نی جونمون.               ...
6 آبان 1393

پایان چهار ماهگیت مبـــــــــارک!!!

سلام نی نی جونمون، حالت چطوره؟ الآن مامان جون و باباجون نشستن و در مورد تو حرف میزنن، وای چه حس قشنگیه. راستی بعداز این همه مدت تازه داری یه تکونایی میخوری. مامان جون خیلی منتظر این لحظه بوده و با هر تکون تو قند تو دلش آب میشه. بابا جون هم که حسابی هوای تو و مامانی رو داره، تا توی کوچولو یواش یواش بزرگ و بزرگتر بشی. راستی قرار بود هفته گذشته بریم ببینیم خدا بهمون دختر داده یا پسر، اما هنوز نرفتیم خواستیم یه کوچولو دیگه بزرگتر بشی. حالا عزیزم خودت بگو دیگه . . .     ...
30 مهر 1393